برادرزادۀ نازنینم، عارف جهان، دِیروز کابل را به مقصدِ دُبی ترک کرد. این نخستین سفرش به بیرون از کشور است و میتوان گفت که به عنوان یکی از ماندگارترین تجربه و آغاز فصل نو در زندهگی اش خواهد ماند. هدفش از این سفر، آشنایی با جهان بیرون، آموختن مهارتهای مدیریتی و بازرگانی، و ساختن شخصیت کاری اش است.
تا پَریروز، او مصروف تحصیل در رشتۀ مهندسی و تدریس در رشتۀ زبان انگلیسی بود. با آن که در هردو بخش خیلی موفق بود، او ترجیح داد تا وارد جهانِ مدیریت شود و راز و رمزِ جهانِ سود و سرمایه و فعالیتهای بازرگانی را بیاموزد.
عارف در تیزهوشی و استعداد، کممانند است. در سال ۱۳۷۷ متولد شد و خواندن و نوشتن را در چهار سالهگی آغاز کرد. در سال ۱۳۸۱ که من از یک سفرِ دوساله به خانه برگشتم، دیدم که او کتاب صنف اول را بسیار روان و با صدای گیرا پیشِ پدرش میخواند و در پنجسالهگی راهی مکتب شد.
در سال ۱۳۸۳ که به کابل کوچ کردیم، عارف پس از دو سال در مکتب دولتی، واردِ آزمونِ پذیرش در مکتب خصوصی تیزهوشان شد و از همۀ امتیازاتِ رایگانِ این مکتب بهرهمند شد. در پایان دورۀ متوسطه، آزمون ورود به لیسه/دبیرستانِ تخنیک ثانوی را سپری کرد و وارد رشتۀ مهندسی ساختمانی شد.
در کنار همۀ موفقیتهایش در بخش آموزشی، او اهل مطالعه، برنامهریز، و بلندهمت است. از دو سال پیش به این سو، ورود به کارهای بازرگانی و رفتن به چنین سفری، در صدرِ اولویتهایش بود. آرزو میکنم که این فصلِ زندهگی برایش خوشآیند و پُربَهره باشد. برایش کامیابیهایی بیشتر و درخششهایی بزرگتر میخواهم.
نظر دهید